دبورا هوسو; روزنامهنگار
یکی از افتخارات پریشتینا، پایتخت کوزوو ، این است که معمولا در زمره یکی از زشتترین شهرهای اروپا قرار داده میشود.
راستش اصلا انتظار نداشتم به این شهر سفر کنم. تنها چیزی که از آن در خاطرم بود تصاویر مبهمی بود که از جنگ کوزوو در اواخر دهه ۱۹۹۰ در ذهن داشتم. اکثریت آلبانیاییتبار کوزوو سالها بود که خواستار خلع ید از صربها در این منطقه بودند.
مردم کوزوو در فوریه ۲۰۰۸ از صربستان اعلام استقلال کردند.
ده سال بعد از آن بود که وارد منطقه شدم. یک طرف منارههای مسجدهایی با چند قرن قدمت دیده میشود، و در طرف دیگر ساختمانهایی چون هتل بزرگ دولتی سابقا معتبری که حالا با شیشههای شکسته خالی افتاده است. البته هاشم تاچی، رئیسجمهور کوزوو، معتقد است که “قطعا بدترین هتل دنیا نیست، چون دنیا خیلی بزرگ است.”
تنها دلیل من برای سفر به پریشتینا این بود که بعد از ده روز کوهپیمایی در آلبانی دنبال راه خروجی از منطقه میگشتم. آب خانهای که اجاره کرده بودم قطع بود و مالک هم نمیدانست مشکل چیست، برای همین تصمیم گرفتم بیرون بروم و از دو روزی که قرار بود در این شهر بمانم به خوبی استفاده کنم.
پریشتینا، پایتخت کوزوو ، برای خیلیها زشتترین پایتخت اروپا است.
احتمالا بدنامی پریشتینا ناشی از ساختمانهای بتونی باقیمانده از دوران کمونیسم است، اما مقایسه شهری که چنین وقایع خونینی را در تاریخ اخیرش تجربه کرده است با پاریس و رم کار درستی نیست. تنها در ۱۰۰ سال گذشته، جنگ در منطقه بالکان باعث شده تا کوزوو مرتب دست به دست شود: ابتدا امپراتوری عثمانی، سپس پادشاهی صربستان، و بعد هم یوگسلاوی. حتی ایتالیا هم مدتی بر این کشور حکومت کرده است.
کتابخانه ملی کوزوو یکی از زشتترین بناهای دنیا نامیده میشود.
یکی از کارهایی که میخواستم در پریشتینا بکنم بازدید از کتابخانه ملی کوزوو بود، ساختمان بتونی که به یکی از زشتترین ساختمانهای دنیا ملقب شده است.
کتابخانه ملی و در سمت چپ کلیسای مسیح منجی در کوزوو که ناتمام مانده است.
ساختمان کتابخانه ملی در ۱۹۸۲ افتتاح شد و شبکهای فلزی نمای آن را پوشانده است، و به همین خاطر آدم را یاد زندان میاندازد. اما وقتی وارد ساختمان شدم، به زیبایی خاص آن پی بردم. این بنا ۹۹ گنبد دارد و پنجرههایش هم بزرگ است. کف سالنها که با سنگ مرمر پوشیده شده است در نوری که از گنبد اصلی میتابد میدرخشد. به نظرم اینگونه جزئیات به نوعی نشاندهنده معماری بیزانسی و اسلامی پریشتینا در گذشته است.
کلیسای جامع مادر ترزای مقدس در کوزوو با کمکهای مالی مسلمانان و مسیحیان ساخته شده است.
چند خیابان دورتر کلیسای جدیدی بنا شده است که برج سفیدی دارد. کلیسای جامع مادر ترزای مقدس در سال ۲۰۱۷ به اتمام رسید، یعنی ۱۴ سال بعد از اینکه پاپ ژان پل دوم به تقدس مادر ترزا رای داد. شاید بخواهید بدانید که ساخت چنین بنایی در کشوری که ۹۰ درصد جمعیتش مسلمان است چه معنایی دارد؟ تا پیش از شروع سلطه عثمانیها بر کوزوو در قرن چهاردهم، بیشتر آلبانیاییها مسیحی بودند، اما فرار از مالیاتی که دولت عثمانی از غیرمسلمانان میگرفت بهانهای شد برای گرویدن آنها به اسلام. امروزه تنها ۳ درصد کوزووییها از کلیسای کاتولیک پیروی میکنند.
ساخت این کلیسا در واقع تلاشی بوده است برای فراموشی اختلافات قومی چند دهه گذشته، و بخشی از بودجه آن از طریق کمکهای مالی مسلمانان و مسیحیان تامین شده است.
درآمد کوزوو از کجاست؟
با این حال، تلاش کوزوو برای رسیدن به صلح و استقلال لزوما با شکوفایی همراه نبوده است. همه ۱۹۳ عضو سازمان ملل استقلال کوزوو را به رسمیت نشناختهاند. بیشتر درآمد کشور از محل پولهایی است که کوزووییهای شاغل در اروپای غربی برای خانوادههای خود میفرستند. در ابتدای سال ۲۰۱۸ حدود ۲۷ درصد کوزووییها بیکار بودند، و تنها ۳۹ درصد کوزووییهایی که به سن اشتغال رسیدهاند (۱۵ تا ۶۴ سال) در فعالیتهای اقتصادی مشارکت میکنند. اما اگر در خیابانهای پریشتینا قدم بزنید متوجه وخامت اوضاع نمیشوید. خیابانها پر از کالسکه بچه، گردشگران بستنی به دست، و دانشجویانی است که از این کافه به آن کافه میروند.
به گفته اتحادیه غذافروشان پریشتینا، این شهر ۲۰۰ هزار نفری بیش از یکصد کافه دارد.
یکی از جذابیتهای اصلی پریشتینا برای من همین فرهنگ کافهنشینی آن بود. خیابانها پر از کافه است و کافهها هم، مثل خود پریشتینا، ترکیبی از فرهنگهای بالکانی، اروپایی و خاورمیانهای. چیزی که این کافهها را بیهمتا میکند جایگاه آنها در میان مردم این کشور کوچک است. کافهداری یکی از راههای طبیعی کسب درآمد در کشوری است که از یک طرف فرصتهای اقتصادی چندانی ندارد و از طرف دیگر اکثر ساکنانش قهوه مینوشند. کارمندان دولت، بیکارها و روشنفکران جوان همه در این کافهها جمع میشوند.
این بنا به یاد استقلال کوزوو ساخته شده است.
پریشتینا پر از بناهای یادبود است. یکی از آنها به یاد استقلال کوزوو از صربستان ایجاد شده است و هر سال در روز استقلال کوزووییها ظاهر آن را به یک شکل درمیآورند. بعضی سالها روی آن نقاشی میکنند، و بعضی سالها هم حروف بزرگ آن با امضای شهروندان پوشیده میشود. در طرف دیگر خیابان بنایی به یاد ۲۰٫۰۰۰ زن قربانی تجاوز در جریان جنگ کوزوو ساخته شده است. به گفته دیدبان حقوق بشر، هر دو طرف درگیر در این تجاوزها نقش داشتهاند.
مجسمه بیل کلینتون در پریشتینا هیچ شباهتی به خود او ندارد.
خیلی از کوزووییها علاقه فراوانی به خانواده کلینتون، بوش، و باقی سیاستمداران آمریکایی دارند. دلیل این علاقه نقش مثبتی است که این افراد در استقلال کوزوو ایفا کردهاند.
چشم انداز بلوار بیل کلینتون از برج ناقوس
نام خیابانی که از مقابل بنای یادبود قربانیان تجاوز آغاز میشود مادلین آلبرایت، وزیر خارجه اسبق آمریکا، است. البته این رابطه عاشقانه در اغلب مواقع مثل خود پریشتینا خیلی زیبا نیست. شهردار پریشتینا، میگوید “مجسمه بیل کلینتون ما احتمالا زشتترین مجسمهای است که از او در تمام دنیا پیدا میشود. از چهره هیلاری کلینتون که برای پردهبرداری از مجسمه آمده بود معلوم بود که به نظرش هیچ شباهتی به بیل کلینتون ندارد.”
مرکز شهر پریشتینا
پریشتینا قطعا هیچ شباهتی به پاریس یا رم ندارد. اما اگر گذشته آن را به یاد بیاورید، و در حال آن غرق شوید، با مردمی سرسخت و پایتختی جوان مواجه خواهید شد که میخواهند فصلی نو در تاریخ خود بگشایند. من که چیزی زیباتر از این سراغ ندارم.
سالن لباس عروس در ساختمانی متروکه و قدیمی
بازار دست دوم فروشی
مسجد سلطان مهمت در پریشتینا، کوزوو